شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل
ازکـوچـه مـیآیـد صـدای فـاطـمیه حـیِّ عـلـی بـزمِعــزای فــاطـمـیـه
تا سـایـۀ عـرشِالـهـی پـرکـشـیـده بـالـی که وا شد درهـوای فـاطـمیه
بزمِ خصوصیِ خودِ زهراست این ماه مـاهـی نـمـیرسد بهپـای فـاطـمـیه
بین منـاصب منـصبی بـهـتر ندیـدم از منـصبِ عـبد و گـدای فـاطـمـیه
سرمایهای بهـتر ازاین نوکرندارد چشمیکه گـریان شد برای فاطمیه
هرسیِّـئه ازقـلبِ ما را پـاک کرده یک قطره اشکِ روضههای فاطمیه پس خوش به حالِ آن گداییکه گرفته روزیِ هر سـال ازعـطای فاطمیه جانم به شور و حالِ موکبهای زهرا جانم به عطـروطعـمِ چای فاطمیه هردردِ بیدرمان مداوا میشود زود بـا نــوش دارو ودوای فــاطــمـیـه
این رابـدانـد شـیـخِ هـتّـاکِ زمـانـه زنـده است اسـلام ازبـقـای فاطمیه بهتر بماند کر هر آن گوشی که نشنید زهـراست نـامـوسِ خـدایفـاطمـیه ازآتش و دیوار و در،سیلی وکوچه بـاید بـگـوئـیـم ازکـجـای فـاطـمـیه تا روزِ محشرهم نخواهد رفت هرگز ازیـادِ شـیـعـه مـاجـرای فـاطـمـیـه اربابِ ما هم مقتلش کرب وبلانیست بـوده قـتـیـلِ کــربــلای فــاطـمـیــه